پایگاه اینترنتی آخرین بت شکن

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

شفا یایفتگان به دست حضرت

محمدرضا محمدزاده

جمعه 27 بهمن 1391

20:22 ::

شفای دختر سیزده ساله به دست امام زمان (عج)

مرحوم آیه الله شیخ محمدباقر رشاد كه این معجزه را در جزوه ای به نام البشاره نوشته است درآخر داستان چنین می نویسد: و چون این واقعه درمیان خانواده و فامیل ما اتفاق افتاد و در منظر و مرآی ما واقع شد، فلذا وجدان و ایمان و ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و علاقه ی مفرط به پیروان و پناهندگان به آن آستان ، مرا ملزم نمود كه واقعه رابا یك بیان ساده و روشن برای ارادتمندان آن خاندان نقل كنم و دلایل قطعی واقعه (نوشته های اطبا با توجه به نوار از جمجمه ی مریض بعد از بهبودی با بذل توجه امام عصر ارواحنافداء را هم ضمیمه كرده به نظر عموم خوانندگان برسانم تا مصداق بشارت قرآن مجید را برأی العین مشاهده نمایند: إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً (۱ )

جریان واقعه

دختر سیزده ساله ای به نام صدیقه ی قدم فرزند حاج آقا جعفر مقدم زنجانی ساكن تهران ،چهارراه پمپ بنزین امیریه،كوچه ی خادم آزاد،پلاك37/۱ از اردیبهشت 1349 دچارتشنجات شدید می شود و در طی مدت حدود چهار ماه به اطبای متعهد ازقبیل آقایان دكتر علی دیوشلی و پروفسور دكتر ابراهیم سمیعی متخصص جراحی اعصاب مراجعه می كند و تحت درمانهای گوناگون قرار می گیرد. بالاخره در تاریخ 19/۶/49 به آقای دكتر رضا خاكی متخصص جراحی مغز و اعصاب مراجعه می كند (البته كلیشه های هر یك در آن جزوه آورده شده است) و نامبرده بیماری صدیقه را صرع تشخیص می دهد و برای تایید و تسجیل بیماری مذكور،وی را جهت گرفتن نوار مغز (الكتروآنسفالوگرام)نزد آقای دكتر صادق صبا عضو انجمن فرانسوی و فدراسیون بین المللی متخصصان در اعصاب و الكتروآنسفالوگرافی اعزام می دارد. پزشك اخیر نیز در تاریخ ۵/۷/49 پس ازگرفتن نوار مغز (الكتروآنسفالوگرام)به طور قطع بیماری دوشیزه صدیقه ی مقدم را صرع تشخیص می دهد(شرحی كه آقای دكتر صادق صبا راجع به این موضوع و علائم بیماری نوشته عیناً گردآوری شده است.)

پس ازمسجل شدن تشخیص صرع،بیمار با نظر پزشك معالج آقای دكتر رضا خاكی با داروهای ضدصرع تحت درمان قرار گرفت و به مدت یك ماه داروهای مزبور را مصرف كرد. البته در این مدت ،مختصری از شدت تشنجات كاسته شد ولی با قطع دارو ،مجدداً حملات شدید شروع شد تا جایی كه بالاخره بیمار از ادامه ی مداوا مأیوس گردید و تشنجات صرعی با شدت هر چه تمام تر ادامه پیدا كرد.

اتفاقاً این حالت شدت مرض و سختی بیماری مصادف شد با فرارسیدن ماه مبارك رمضان كه فصل برپاشدن مجالس دعا درمساجد و اجتماعات برای تضرع و زاری به درگاه حضرت حق تعالی و شیوع تبلیغات مذهبی است و مبلغین نیز،بعد از بیان مطالب مربوط به اصول و فروع ،مواظبت كامل دارند بر اینكه مردم را به توسل و التجاء به آل محمد صلی الله علیه و اله و سلم ترغیب و تحریص بنمایند وطبق همین برنامه ی عمومی و سیره ی جاریه ی مردم، صدیقه ی بیمار نیز با قلبی مالامال از غم وغصه و با دلشكستگی به یكی از مساجد می رفته و ناله و زاری می كرده تا روز جمعه می رسد.

از آنجا كه آقایان مبلغین روزهای جمعه بیاناتشان تقریباً مخصوص به امام عصر ارواحنافداء می باشد، بیمار مذكور نیز چون همه ی درها را بسته می بیند، با آه و زاری و حالت اضطرار و بیچارگی ،از صمیم قلب به حضرت ولی عصر ارواحنافداء ملتجی می شود و بذل توجه آن حضرت راخواستار می گردد.

همان شب ،یعنی شب شنبه ،مادرش می بیند كه صدیقه دفعتاً سر ازمتكا برداشت و نشست و شروع كرد به حرف زدن،گویی دارد با كسی صحبت می كند. مادر ابتدا می پندارد كه صدیقه دیوانه شده است، اما او بعد از بیدار شدن و به هوش آمدن می گوید : الان امام زمان ارواحنافداء اینجا بود و به سر من دست كشید و فرمود كه به تو شفا دادم، دیگر مریض نیستی.

از آن ساعت آثار بیماری و تشنجات بكلی مرتفع و بهبودی حاصل گشت و تا امروز كه تقریباً شش ماه از این ماجرا می گذرد، اثری از بیماری نیست.

این واقعه وقتی كه به اطلاع آقایان دكتر خاكی و اطبای كه سابقه داشتند میرسد، همگی كاملاً تعجب می كنند و به احراز اثر مؤثّر واقعی مایل و شائق می شوند،بخصوص پزشك معالج آقای دكتر رضا خاكی.

آقای حاج جعفر پدر بیمار، صدیقه را مجدداً به نزد آقای دكترخاكی می برد وبعد از معاینات دقیق، باكمال تعجب می شنود كه علائم بیماری بكلی رفع شده است. بعد هم برای تكمیل تشخیص ، بیمار برای گرفتن نوار مغز (الكتروآنسفالوگرام)مجدداً درتاریخ 29/۱/50 نزد آقای دكتر قائمی متخصص جراحی اعصاب اعزام می شود. عین كلیشه ی موجود را می نگارم:

استاد محترم جناب دكتر قائمی

دوشیزه صدیقه درحدود هشت ماه حملات قلب اپی لپسی وباره ی دست راست داشته كه الكتروآنسفالوگرام انجام شده صرع تامپورال و حملات صرع بزرگ توسط جناب آقای دكتر صبا اظهار شده، بیمار درمدت یك ماه كه تحت درمان بوده و یك بار هم ایشان را نزد جنابعالی آوردم با دارو صرعش كنترل نشد وباره شدت پیدا كرد، به طوری كه من ایشان را برای آنژلوگرافی راهنمایی نمودم، ولی ازپنج ماه قبل به طور ناگهانی حملات قطع شده و باره ندارد. خواستم جهت تایید یا رد تشخیص قبلی مجدداً در صورت امكان دستور EFG فرمایند.آقای دكتر قائمی چنین اظهار نظر كردند:

نوار قبلی واقعاً غیر طبیعی و صرعی بوده است و درنوار فعلی آثار مرض دیده نمی شود و طبیعی است.

عین گواهی آقای دكتر خاكی مبنی بر طبیعی شدن نوار مجدد مغز و اینكه نوار قبلی آثار مرض وغیر طبیعی بودن و داشتن حملات صرعی را نشان می داد و بدون مصرف كردن دارو، بیمار بهبودی حاصل كرده، در آن جزوه گردآوری شده است. (۲)والسلام

نقل ازكتاب شفا یافتگان تألیف سیدعلی اكبرمیر